Archive for آوریل, 2009

29 سال دیگه چه خبره؟

امروز 29 ساله شدم. شاید هم 29 سالم تموم شد. شاید هم وارد 29 شدم. خدا می دونه. هنوز که هنوزه من فرمول محاسبه ی سن رو درک نکردم. سنم هم که دیگه بیشتر از انگشتهای دست و پام شده که بتونم بشمرم… ولی از این حرفها که بگذریم. داشتم فکر می کردم چقدر پیر شدم… 29 سال…. وای خدای من… افسردگی گرفتم… باید برم یه داریوش گوش کنم… سیگار از کجا بیارم؟ راستی برای شروع می دونین از چه سیگاری شروع کنم خوبه؟ نمی خوام دودش گلوم رو بزنه و شروع نکرده منصرف شم. به امید خدا می خوام تا اعتیاد کامل پیش برم. امان از این افسردگی… داره داغونم می کنه…

الان تو youtube زدم داریوش و این آهنگ رو آورد…

این هم شعرش:

از پس پرده نگاه کن مثل شطرنج زمونه… هر کسی مثل یه مهره توی این بازی میمونه

نمی دونم چه حکمتیه که این محمود مارو ول نمی کنه! تو این شعر داریوش هم اسمش اومده!!! فکرش رو بکنین!!! کلمه ی آخر بیت رو ببینین!!!!! داریوش پس تو هم با محمود دستت تو یه کاسه بود؟!!!

 

بگذریم… اما روزی رو تصور کنین که سامبولی هم 29 ساله شده. داشتم فکر می کردم سام 29 ساله چه شکلی و چی کار می کنه. خب این قوه ی تخیل بالایی می خواد و برای کسی با IQ من یک جورایی غیر ممکنه. ولی حتی کسی با IQ من که چیزی بین IQ گل رز و سیب زمینی هست هم می تونه حدس بزنه مثلاً 29  سال دیگه چه اتفاقاتی تو ایران می افته… بیاین مروری داشته باشیم بر اخبار 28 یا 29 سال آینده…

اخبار ورز*شی:

بیانیه شماره هزارو هشتصدو دوم مایلی کلنگ: من 59 سال سابقه ی ورزشی دارم. این مرتیکه ی …. خوار…. مادر….، … خورده که گفته … .

 من فوق لیسانس تربیت بدنی از دانشگاه صنعتی شریف دارم. مارادونای … تخم …. گنده باقالی نه سابقه ی بازی تو تیم ملی ایران رو داره نه فوق لیسانس داره. بعد اون کفاشیان … عوضی اومده این مردک… رو گذاشته مربی تیم ملی. می دونین چیه؟ اینها باید جای این مارادونای کوتوله یک مربی ارزشی میاوردن. من خودم از بچه ها شنیدم که این مردک حتی نماز هم نمی خونه. بابا! این مردیکه ی لات حتی سابقه ی جبهه ام نداره. ای بابا! هی می خوام نگم ولی نمی شه… بابا این دیئگوی حروم زاده حتی ختنه هم نشده!! دیگه چی بگم؟! مسلمونها! چه جوری می خواین سکان تیم ملی رو بدین دستش؟

اگه من این حرفها رو می زنم برای اینه که می خوام فوتبالِ … ما که توسط یک مشت آدمهایِ …. به کثافت کشیده شده پاک شه.

در پایان هم دیروز نتیجه ام که الان5 سالش شده بهم گفت: دویدم و دویدم، پشت کوهی رسیدم، دوتا خاتون رو دیدم، یکیش به من آب داد، یکیش به من نان داد…

 


 

پاورقی:

هدایای دریافتی تا این لحظه به شرح زیرند:

تا پایان وقت اداری امشب ستاد برگزاری جشن تولد ددسام آماده ی دریافت هدایای شما عزیزان است. بیایید شادیهایمان را قسمت کنیم… هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم…

آوریل 30, 2009 at 4:42 ق.ظ. بیان دیدگاه

مخصوص

عزیزم تولدت مبارک.

 

ددسام جونم تولد ۲۹ سالگیت مبارک.میدونم باورت نمی شه ۲۹ سالت شده…..برای من هنوز ۲۴ ساله ای…البته فقط برای من

دوست دارم

آوریل 30, 2009 at 4:40 ق.ظ. بیان دیدگاه

عالق و باغل شدم

اول از همه یک خبر خوب بهتون بدم: من دیگه خودم می رم توالت. می رم دم توالت می ایستم و میگم جیش یا پی پی.

سر همین قضیه ننسام بهم گفت پسرم دیگه عالق و باغل شده و من فهمیدم که از دیروز باغل شدم و تصمیم گرفتم که در این دوره رای بدم و مشت محکمی در دهن آمریکای کمونیست خوناشام درآکولا بزنم.

می دونم که الان می خواین بپرسین که رای تو به کیه.

(از اینجا رو با تاکید و هیجان بخونید مثل کارتون واتو واتو)

رای من کسی نخواهد بود جز …

عمو محمود

 

اما چرا عمو محمود؟ باید بگم چرا که نه؟

1)    محبوبیت بین الممه ای…. ببخشید بین المللی ایران

عمو محمود باعث شد محبوبیت ایران در دنیا در این چند سال چند هزار برابر بشه. باور کنید جوری شده که ددسام دیگه اینجا نمی گیه ما ایرانی هستیم. من حدس می زنم دلیلش این باشه که ددسام از محبوبیت و شهرت و این چیزها خوشش نمی آد. برای همین این موضوع رو پنهان می کنه.

2)    آزادی بیان

عمو محمود آزادی بیان رو به حد اعلاش رسوند. خیلی ها از ما می پرسن که چرا وبلاگ سامبولی رو دیگه به روز نمی کنین. والا این چند وقت انقدر آزادی بیانمون زیاد شده که اصلاً دیگه نمی دونیم چی بگیم. ددسام که تا پای وبلاگ می شینه چهار کلمه بنویسه از فرط هیجانِ آزادیِ بیان زبونش بند میاد و به مرحله ی سنکوپ می رسه. به خاطر تشکر از شرایط آزادی بیان هم اگه نگاه کنین کلی از پستهای قبلی رو پاک کردیم.

3)    منزوی کردن دنیا

یا این تاکتیک جدید هم که عمو محمود دیگه انصافاً ترکوند. تاکتیک منزوی کردن دنیا در کنفرانس ضد نژاد پرستی رودست نداشت. وقتی همه از سالن بیرون رفتن به عینه دیدیم که دنیا منزوی شد. این کارش منو یاد مبارزات ددسام می انداخت که با چشم می زد تو مشت یارو. یا با شیکم می زد تو لگدش… برای همین خیلی عمو محمود تو این مورد منو یاد ددسام می ندازه و می خوام حتماً بهش رای بدم.

4)    عمو محمود کاملاً مستقل و آزاد عمل می کنه:

وقتی شنیدم که عمو محمود از کلمه ی نُچ! استفاده می کنه خیلی خوشم اومد. نشون می ده آدم مقتدر و مستقلیه و حرف مامانش روش تاثیری نداره و وقتی مصالح مملکت بیاد وسط حرف مامانش رو هم زمین می زنه. چون من هنوز جرات نکردم تو خونه بگم نُچ! ننسام گفته یا می گی بله یا yes. غیر از این باشه خودت می دونی! حتی آره هم نمی تونم بگم، چه برسه به نُچ!

 

از شما هم دعوت می کنم که اگه عالق و باغل شدین و می تونین رای بدین به عمو محمود بدین.

آوریل 27, 2009 at 4:19 ق.ظ. بیان دیدگاه

بابایی تولد مبارک

 

بابا جون تولدت مبارک

پ.ن: امروز تولد بابای من (ننسام ) است.من و ددسام و سامبولی این روز رو بهتون تبریک میگیم ایشالا تولد ۱۵۰ سالگیت.

دوستت داریم

آوریل 15, 2009 at 4:18 ق.ظ. بیان دیدگاه


گاه‌شمار

آوریل 2009
د س چ پ ج ش ی
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
27282930  

Posts by Month

Posts by Category